سلام دوست عزیزم
کمانداری را تصور کن که میخواهد به هر سمتی تیراندازی کند با این هدف که در نهایت یکی از تیرها به هدف اصلی بخورد.
به نظرت این کار چقدر عاقلانهست؟
نیست ! درست است ؟
اما باورت بشود یا نه ، هر روز تعداد زیادی از صاحبان کسب و کار با چشمانی بسته به هر سمتی تیراندازی میکنند تا در نهایت شاید تصادفی یکی از تیرها به هدف بخورد.
منظورم از تیراندازی، تبلیغات است و منظورم از تیر بودجهای ست که صرف این کار میکنند.
چرا این کار را میکنند ؟ خب میتواند دهها دلیل داشته باشد.
اما مهمترین دلیلش این است که آنها میترسند همان چندرغازی که در حال حاضر از تبلیغات گیرشان آمده هم دیگر گیرشان نیاید.
البته از این واقعیت نگذریم که اکثرا حتی کوچکترین سودی از تبلیغات بدست نمیآورند اما با اینحال به تبلیغات ادامه میدهند.
چرا ادامه میدهند ؟
چون سالهاست که آژانسهای تبلیغاتی، مشاوران برندینگ و افرادی که من به آنها لاشخورهای صنعت تبلیغات میگویم … در گوششان اینطوری زمزمه میکنند :
که شاید الان برایت سودآور نباشد ولی در بلندمدت بیشتر شناخته میشوی و در نهایت فروش بیشتری خواهی داشت.
اما بگذار با واقعیت و دنیای واقعی آشنایت کنم. قرار نیست چنین اتفاقی بیفتد.
اگر صاحب کسب و کار کوچکی هستی و نمیتوانی به اندازهی اسنپ، دیجی کالا و شرکتهای بزرگ بودجه برای تبلیغاتت در نظر بگیری، فکر برندینگ را از سرت خالی کن.
خب برویم سر اصل مطلب.
من گفتم که هر روز تعداد زیادی از صاحبین کسب و کار ( به خصوص کسب و کارهای کوچک ) با چشمانی بسته به هر سمتی تیراندازی میکنند تا در نهایت
شاید به صورت تصادفی یکی از این تیرها به هدف بخورد و چند مشتری داشته باشند.
موضوع این است که وقتی میخواهی به هر سمتی تیر اندازی کنی، باید بودجهی زیادی داشته باشی.
و چون با بودجهی کم این کار را انجام میدهی، اصلا در بازار دیده نمیشوی و همین باعث میشود که تبلیغاتت تاثیری نداشته باشد.
راهکار چیست ؟
تو باید یک سمت خاص را برای تیراندازی در نظر بگیری.
باید یک بازار مشخص را انتخاب کنی و تیرهایت را به سمت آنها رها کنی.
حالا میتوانی با تعداد تیرهای کمتری به هدف بزنی. چرا ؟ چون هدف را میشناسی و دقیقا میدانی کجاست !
وقتی این دو را بدانی، تبلیغات اینستاگرامی برایت بسیار لذت بخش و سودآور خواهد بود.
اشتباهی که اکثر افراد در تبلیغات ایستاگرامی میکنند همین است
آنها تصور میکنند که اگر بازار عمومیتری را انتخاب کنند افراد بیشتری آنها را میبینند و در نهایت فروش بیشتری هم رقم میزنند اما اتفاقی که میافتد 360 درجه با چیزی که تصور میکنند متفاوت است.
چون بازار عمومیتری را انتخاب میکنند مجبورند با پیجهای میلیونی کار کنند ( پیجهایی که تعداد فالور بیشتری دارند و عمومیترند مانند پیجهای فکت )
و به همین خاطر باید هزینهی بیشتری هم بابت آن رسانه کنند.
در متن تبلیغاتی ( پیام ) مجبورند عموم مردم را هدف قرار بدهند و همین باعث میشود تبلیغ نویسی آنها قدرت جذب نداشته باشد.
بگذار با یک مثال برایت این را شفاف کنم. متنهای زیر را با هم مقایسه کن :
با بیمهی عمر دوران بازنشستگی راحتتری خواهی داشت.
احتمالا پس از 30 سال تدریس و معلمی،میخواهی بازنشستگی راحتتری داشته باشی. راهکارش بیمه عمر است.
اگر معلم باشی، احتمالا متن تبلیغاتی دوم توجهت را جلب کرد.
ما وقتی یک بازار هدف خاص را در نظر میگیریم راحت تر میتوانیم توجهشان را به تبلیغ جلب کنیم.
دقیقا به مانند تفاوت این میماند که تو در یک جمع 30 نفره فریاد بزنی دوستتون دارم یا بروی و در چشم مخاطبت زل بزنی و بگویی دوستت دارم.
به نظرت کدامش میتواند تاثیر داشته باشد ؟
در این مورد حرف فراوان است.
در نامههای بعدی برایت بیشتر مینویسم.